دختر عزیزم واقعا وقت نمیکنم بیام و برات خاطراتت رو به موقع بنویسم انگار زمان زده به دور تند و با سرعت میگذره و وقت برای خیلی چیزا نیست ..ولی میخوام وبلاگت رو مرتب کنم و بقیه خاطراتت رو آپ کنم...و به روایت تصویر مینویسم که در ماه ابان و آذر چه کارایی کردیم و کجا رفتیم....الان که کلاس دومی باورم نمیشه به این زودی بزرگ شدی و داری میری کلاس دوم و بچگیت داره تموم میشه ..ولی از وقتی بزرگ شدی واقعا افتخار میکنم کخه اونقدر درک بالایی داری که منو هیچوقت مثل بچه های دیگه هیچ جا الکی تو درد سر نمیندازی و دهنت قرص و محکمه و همیشه میدونی کی و کجا حرف بزنی ..اصولا با دیگران که زیاد حرف نمیزنی...ولی واقعا میتونم بگم ماشالله مثل دخترای بزرگی که عاقل...