سنا سادات آناناسی
امروز بابام یه اسباب بازی جدید برام گرفته بود. میگفت اسمش آناناسه! یعنی داریم؟؟؟؟؟؟ میشه ؟؟؟ ...
نویسنده :
بابای سنا
17:45
عکسهای بهمن 1392 سنا سادات
سنا سادات بعد از توافق ژنو
سنا سادات و کلاغ پر
دیشب بابایی منو گذاشت رو پاهاش و بهم گفت میخام کلاغ پر بازی کنیم. من هم که نمیدونستم یعنی چی خیلی با تعجب به بابا نگاه میکردم ...
نویسنده :
بابای سنا
16:50
سنا سادات و اولین برف زمستانی
سنا سادات و انگشت شصت
وای چقدر کیف داره مکیدن انگشت شصت موقع خواب البته اگه این مامان بذاره راحت باشم وای دوباره مامان اومد و خوشی ما را هم زد و این دستگش مسخره را دستم کرد منم سعی میکنم با این موضوع کنار بیام وای ولی نمیتونم این مامان هم نمیذاره یه خواب راحت بکنم باالاخره کاری کردم که مامان یه خورده کوتاه بیاد و حداقل مجبور بشه بهم پستونک بده ...
نویسنده :
بابای سنا
19:50
سنا سادات و کریر
وقتی مامانم منو میذاره توی کرییر توی آشپزخانه تا کاراشا انجام بده .... سعی میکنم تا از اون بیام بیرون تا کمکش کنم...... وای چه کار سختی دارم موفق میشم........ آخش بالاخره موفق شدم .مامان من اومدم ...
نویسنده :
بابای سنا
10:33