سنا ساداتسنا سادات، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

سنا سادات شیرین، بلا، نازنازی

سنا سادات و انگشت شصت

وای چقدر کیف داره مکیدن انگشت شصت موقع خواب البته اگه این مامان بذاره راحت باشم وای دوباره مامان اومد و خوشی ما را هم زد و این دستگش مسخره را دستم کرد منم سعی میکنم با این موضوع کنار بیام وای ولی نمیتونم این مامان هم نمیذاره یه خواب راحت بکنم باالاخره کاری کردم که مامان یه خورده کوتاه بیاد و حداقل مجبور بشه بهم پستونک بده ...
8 دی 1392

سنا سادات و کریر

وقتی مامانم منو میذاره توی کرییر توی آشپزخانه تا کاراشا انجام بده .... سعی میکنم تا از اون بیام بیرون تا کمکش کنم...... وای چه کار سختی دارم موفق میشم........ آخش بالاخره موفق شدم .مامان من اومدم ...
1 دی 1392

سنا سادات و اولین پاییز زندگی

  یه بار رفتیم خونه عزیز  تعجب کردم چون باغچه شون فرق کرده بود و پر از برگهای قشنگ بود تصمیم گرفتم با این برگهای گردو عکس بگیرم...... ولی چند ثانیه که گذشت یه دفعه احساس ترس و نگرانی کردم اخه برام عجیب بود و اینم عکس العملم ...
14 آذر 1392

سنا سادات بچه مرشد می شود

وقتی برای اولین بار این تشک خوشکل را دیدم خیلی ازش خوشم اومد و تا مدتی تماشاش میکردم و لبخند میزدم و باهاش حرف میزدم تصمیم گرفتم لباس بچه مرشدم را بپوشم و باهاش عکس بگیرم .مرسی مامان پوران از اینکه همه اینا را برام دوختی   ...
9 آذر 1392